آئین زندگی

و باز من پنج صبح خیلی هوشیار از خواب بیدار شدم تا هزار راه نرفته رو پیش ببرم و هزار تصمیم نگرفته رو به پای عمل بکشونم . فقط میتونم بگم پس گردنی لازمم چون واقعا دارم این وقت طلایی برای خوابم رو هدر مید آئین زندگی...

امروز از صبح حرفای داوود یادم میاد ، ناراحت نمیشم ولی یه حس بیخود بهم دست میده ، انگار یه لحظه میخوام خودمو سرزنش کنم هم بابت اینکه ناامیدش کردم هم اینکه شاید راهو درستو نمیرم ..‌.من درهیچ صورتی درایر آئین زندگی...

جدیدا زیاد لبخند مسخره طور میزنم انگار دست خودم نیست ، واکنشم دربرابر افکارم این شده و البته همزمان این و میگم که عزیزم ببند فک اون مغزتو  تا همه رو باهم یکی نکردم .  من حتی با خودم رودر بایستی دارم  آئین زندگی...

روح عاشق سرگردان امشب از پیشم رفت ، نمیخوام بگم مرد ، اما کم از مردن نبود . دیگه نمیتونم جسمم رو فدای دلم کنم . گوش کردن به حرف دلم الان برای من زهر شیرینه . نمیدونم چقدر تحمل میکنم اما اوضاع عوض میشه . من مسئولم اول دربرابر خودم بعد خانوادم و بعد ... 

 

آئین زندگی...

 اوه خدای من وب من جدیدا مسیرش به چسنالگی محض جهت پیدا کرده . امیدوارم هیشکی نخونه . 

آئین زندگی...

کاش یک آدم آهنی قرمزو مشکی کوچیک بودم توی ویترین یک اسباب بازی فروشی که یک روز یه پسر بچه شیطون با کلی اصرار و جیغو گریه منو از باباش میخواست و منو از آقای فروشنده میخرید   و تا چهار هفته بعد از من دلزده میشد و یک صبح جمعه پاییزی منو از پنجره اتاقش از طبقه هفتم یک اپارتمان پرتاب میکرد تو خیابون و همون لحظه ماشین کرج منو زیر میگرفت و خورد و خاکشیر میشدم و تا هوای گرگو میش که آقای پاکبان منو با جارو مینداخت توی سطل زبالش و برای همیشه تموم میشدم بدون اینکه روحی داشته باشم که قرار ...

 

آئین زندگی...

نمیخوام مرگ رو توصیف کنم از دیدگاه خودم . مرگ شبیه هیچ چیزی نیست . مرگ فقط مرگه ...ساعت پیش آگهی ترحیم جوان آشنایی رو دیدم که هنوز خبر مرگش بهم نرسیده بود  . یه شوک بزرگ که هنوز هم تمام تنم میلرزه ... آئین زندگی...

واقعا من چی میخوام از این زندگی ؟؟اصلا باید چیزی بخوام؟

یه متن از حمید سلیمی میخوندم درباره حس بی تفاوتی گفته بود . اینکه آدم به یک جایی از زندگی میرسه که چیزی خوشحال و‌یا ناراحتش نمیکنه ...

من هنوز به این مرحله نرسیدم ،البته  موقت ودرسطح محدود  تجربشو داشتم ، تصورش جالب نیست و دراستای حرف حمید جان سلیمی که گفته بود این حس بیتفاوتی یه ‌بیماری از درون که استخون هاتو خرد میکنه و از بیرون چیزی معلوم نیست ، بنظر منم به همین اندازه بی رحمانه و خشم آلوده . 

آئین زندگی...

عزیزم ، دختر گلم ببین از زمان حالت در حد توانت و به صلاحت  استفاده کن اونطور که خودت میخوای ، کارت زندگی تو یک بار مصرفه(حداقل در این دنیا) حواست باشه .

 

کاش بتونم روزی هزار بار این جملات رو با خودم تکرار کنم به طوری که در ذهنم نهادینه شن . 

آئین زندگی...

درسته الان در بلاگفا پرنده پر نمیزنه اصا یا پشه . ولی من یه سوال ذهنمو درگیر کرده پاسخگو باشین اهالی شهرک بلاگفا . 

چرا بعضی پست ها من متنشون چپکی شده ؟؟؟؟

آئین زندگی...